عاکف میخانه

عاکف میخانه

خـــرّم آن روز کــه ما عاکف میخانه شویم

از کف عقل، بــرون جسته و دیوانه شویم

بشکنیــــــــــــــم آینه فلسفه و عرفان را

از صنم خــــــــــانه این قافله، بیگانه شویم

فارغ از خـــــــــانقه و مدرسه و دیر شده

پشت پایى زده بر هستى و فرزانه شویم

هجرت از خویش نموده، سوى دلدار رویم

والــــــه شمع رُخش گشته و پروانه شویم

از همــــــــــــه قید بریده، ز همه دانه رها

تا مگــــــــــــر بسته دام بت یکدانه شویم

مستى عقل ز سر برده و آییم به خویش

تا بهـــــــــــوش از قدح باده مستانه شویم

۰ ۰ ۰ دیدگاه

دیدگاه‌ها

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

با شعرا

آسوده دلان را غم شوریده سران نیست
این طایفه را غصه رنج دگران نیست

راز دل ما پیش کسی باز مگویید
هر بی بصری با خبر از بی خبران نیست

غافل منشینید ز تیمار دل ریش
این شیوه پسندیده صاحبنظران نیست

ای همسفران باری اگر هست ببندید
این خانه اقامتگه ما رهگذران نیست

آخرین مطلب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
پیوندهای روزانه
پیوندها
بایگانی