آسوده دلان را غم شوریده سران نیست
این طایفه را غصه رنج دگران نیست
راز دل ما پیش کسی باز مگویید
هر بی بصری با خبر از بی خبران نیست
غافل منشینید ز تیمار دل ریش
این شیوه پسندیده صاحبنظران نیست
ای همسفران باری اگر هست ببندید
این خانه اقامتگه ما رهگذران نیست
ما خسته دلان، از بر احباب چو رفتیم
چشمی زپی قافله ما، نگران نیست
ای بیثمران سرو شما سبز بمانید
مقبول ، بجز سرکشی بی هنران نیست
در بزم هنر ، اهل سیاست چه نشینند
میخانه دگر جایگه، فتنه گران نیست
وحشی بافقی
دیدگاهها
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.