از وجود خود چو نی گشتم تهی
نیست از غیر خدایم آگهی
چون که من من نیستم، این دم ز هوست
پیش این دم هر که دم زد، کافر اوست
گرچه قرآن از لب پیغمبر است
هرکه گوید حق نگفته، کافر است
دو دهان داریم گویا، همچو نی
یک دهان پنهان ست در لبهای وی
یک دهان نالان شده سوی شما
های و هویی برفکنده در سما
لیک داند هر که او را منظر است
کاین زبانِ این سری هم زان سر است
دمدمِ این نای از دمهای اوست
های و هوی روح از هیهای اوست
دیدگاهها
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.