دستی به پهلو دارد و دستی به دیوار

دستی به پهلو دارد و دستی به دیوار

دستی به پهلو دارد و دستی به دیوار

داده‌ست تکیه مادر هستی به دیوار

 

هر لحظه دردی تازه داغی تازه دارد

در چشم خود غم‌های بی‌اندازه دارد

 

مثل شبی تیره‌ست دنیای مقابل

تنها هلالی مانده از آن ماه کامل

 

گاهی که بر دیوار و در دارد نگاهی

آهی به لب می‌آورد از درد آهی

 

لبریز از دردست اما غرق احساس

دستی به پهلو دارد و دستی به دستاس

 

آه این نسیم با محبت، مادرانه

دستی کشیده بر سر و بر روی خانه

 

شرمندۀ احساس او شد خانه‌داری

با هر نفس آه از در و دیوار جاری

 

::

 

شب، نیمه‌شب، خسته شکسته، مات، مبهوت

دستی به سر می‌گیرد و دستی به تابوت

 

از خانه بیرون می‌رود ناباورانه

جان خودش را می‌برد بر روی شانه

 

خورده گره با گرد غربت سرنوشتش

در خاک پنهان می‌شود پنهان بهشتش

 

«نفسی علی...» آه از دل پر درد او آه

«یا لیتها...» آه از دل پر درد او آه

 

این روزها دستی به سمت ذوالفقار است

 

سید محمد جواد شرافت

۰ ۰ ۰ دیدگاه

دیدگاه‌ها

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

با شعرا

آسوده دلان را غم شوریده سران نیست
این طایفه را غصه رنج دگران نیست

راز دل ما پیش کسی باز مگویید
هر بی بصری با خبر از بی خبران نیست

غافل منشینید ز تیمار دل ریش
این شیوه پسندیده صاحبنظران نیست

ای همسفران باری اگر هست ببندید
این خانه اقامتگه ما رهگذران نیست

آخرین مطلب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
پیوندهای روزانه
پیوندها
بایگانی